۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه


متن ترانه  :پنجره
خواننده : معین
آهنگساز :
برازنده
تنظیم کننده :نوید نَحوی
ترانه سرا : سَنا

صبح که در پنجره تون وا می شه
خورشید از اون روزنه پیدا می شه
خاطره انگیز میشه باغ لبت
وقتی گل خنده شکوفا می شه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه

آسمون قلب تو آفتابیه
شهر شب از روی تو مهتابیه
آسمون قلب تو آفتابیه
شهر شب از روی تو مهتابیه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا


صبح که در پنجره تون وا می شه
خورشید از اون روزنه پیدا می شه
خاطره انگیز میشه باغ لبت
وقتی گل خنده شکوفا می شه
به که چه زیبایی گرم و دل آرایی مثل یه رویایی
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا
دل من دیوونه برای تو پریشونه
بیا که دلم ز تو به خدا نمیشه جدا

متن ترانه  :طناز
خواننده : معین
آهنگساز :
صادق نوجوکی
تنظیم کننده :صادق نوجوکی
ترانه سرا : هدیه

طناز من ای ناز من ای ناز
ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
تو شعر و آواز
باز با هم می خندیم
باز با هم می رقصیم
اما نه به این سازاما نه به این ساز



طناز من ای ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
این زندگی این جور نمی مونه
عشق من ازم دور نمی مونه
صاحب داره دنیا همه کاراش
این جوری که ناجور نمی مونه
این جوری که ناجور نمی مونه


دنیام که به تاریکی شبهاست
تو چشمای من اشک یه دریاست
آخ اونچه منو زنده می ذاره
عشق تو عزیز و عشق فرداست
عشق تو عزیز و عشق فرداست
گفتم که خدا عزیزترینه
نازش بکشیم که نازنینه
باز رد می شه ابر پاره پاره
مهتاب میاد و ماه و ستاره
مهتاب میاد و ماه و ستاره



طناز من ای ناز من ای ناز
ناز من ای ناز
باز از تو می گم تو شعر و آواز
تو شعر و آواز
باز با هم می خندیم
باز با هم می رقصیم
اما نه به این سازاما نه به این ساز

۱۳۹۱ بهمن ۱۷, سه‌شنبه


متن ترانه  : ای عشق
خواننده : اجرای اول داریوش   اجرای دوم داریوش و فرامرز اصلانی
آهنگساز : داوود بهبودی
تنظیم کننده : اریک
ترانه سرا : اردلان سرفراز

[فرامرز اصلانی]
عشق به شکل پرواز پرنده‌ست
عشق خواب یک آهوی رمنده‌ست
من زائری تشنه زیر باران
عشق چشمه آبی اما کشنده‌ست

من می‌میرم از این آب مسموم
اما اون‌که مرده از عشق تا قیامت هر لحظه زنده‌ست
من می‌میرم از این آب مسموم
مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز پرنده‌ست

[داریوش]
تو که معنای عشقی به‌من معنا بده! ای یار!
دروغ این صدا را به‌گور قصه‌ها بسپار
صدا کن اسممو از عمق شب از نقب دیوار

برای زنده‌بودن دلیل آخرینم باش
منم من بذر فریاد خاک خوب سرزمینم باش
طلوع صادق عصیان ِ من، بیداری‌ام باش

[فرامرز اصلانی]
عشق گذشتن از مرز وجوده
مرگ آغاز راه قصه بوده

[داریوش]
من راهی شدم نگو که زوده
اون‌کسی که سرسپرده مثل ما عاشق نبوده
اما اون‌که عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده

متن ترانه  : هم خونه
خواننده : ویگن  و  هایده
آهنگساز : فرید زُلاند
ترانه سرا : اردلان سرفراز

از من نپرس خونه م کجاس
تو اون همه ویرونه
ای هم قبیله چی بگم
قبیله سرگردونه
ما دربدرتر از همیم
همخونه بی خونه
غربت ما دیار ماست
خونین ترین ویرونه
دربدری مال تو بود
اما نصیب ما شد
کودک نوزاده ما
با دست ما کفن شد
از من نپرس درد دلم
شکسته سنگ صبور
خاطره هام ویرونه هاست
قصه هام رنده بگور

چه آرزوهایی که نمرد
چه سینه هایی که نسوخت
کسی دیگه تو اون دیار
رخت عروسی ندوخت
باور کن ای هم آواز
نشکسته بال پرواز
باهم بیا بسازیم
اون خونه رو از آغاز
از من نپرس خونه م کجاس
تو اون همه ویرونه
ای هم قبیله چی بگم
قبیله سرگردونه
ما دربدرتر از همیم
همخونه بی خونه
غربت ما دیار ماست
خونین ترین ویرونه

چه آرزوهایی که نمرد
چه سینه هایی که نسوخت
کسی دیگه تو اون دیار
رخت عروسی ندوخت
باور کن ای هم آواز
نشکسته بال پرواز
باهم بیا بسازیم
اون خونه رو از آغاز
از من نپرس خونه م کجاس
تو اون همه ویرونه
ای هم قبیله چی بگم
قبیله سرگردونه
غربت از اون خاک پاک
مارو جدا نکرده
قبیله سرگردون
به خونه بر میگرده
به خونه بر میگرده

متن ترانه  : خدا تورا نگهدار  یا  گل خزان ندیده
خواننده : ویگن
آهنگساز : سورن آراکلیان
ترانه سرا : ایرج تیمورتاش

گل خزان ندیده
بهار نو رسیده
کنون که میروی زین گلزار
خدا تو را نگهدار
بود طنین آوای تو . کنون به گوشم ای یار
پیام من تو بشنو خدا تو را نگهدار
دو چشم من به ره باشد در آرزوی دیدار
مسافر عزیزم تو هم به یاد من باش
جدایی و فراموشی نبینم از تو ای کاش
نباشدم به جز مهرت هوای دیگری در سر
برو خدا به همراهت تو ای ز جان گرامیتر
پیام من تو بشنو خدا تو را نگهدار
دو چشم به ره باشد در آرزوی دیدار
مسافر عزیزم تو هم به یاد من باش
دو چشم من به ره باشد در آرزوی دیدار
نباشدم به جز مهرت هوای دیگری در سر
برو خدا به همراهت تو ای ز جان گرامیتر

متن ترانه  : سوغاتی
خواننده : هایده
آهنگساز : محمد حیدری
تنظیم کننده : ناصر چشم آذر
ترانه سرا : اردلان سرفراز

وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد

انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد

تا وقتی که در وا می شه لحظه ی دیدن می رسه

هر چی که جاده ست رو زمین به سینه ی من می رسه آه

ای که تویی همه کسم    بی تو می گیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
                                                               به هر چی می خوام می رسم

وقتی تو نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم

گلهای خواب آلوده رو واسه کی بیدار بکنم

دست کبوترهای عشق واسه کی دونه بپاشه

مگه تن من می تونه بدون تو زنده باشه

ای که تویی همه کسم    بی تو می گیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
                                                               به هر چی می خوام می رسم

عزیزترین سوغاتیه   غبار پیراهن تو

عمر دوباره ی من   دیدن و بوییدن تو

نه من تو رو واسه خودم نه از سر هوس می خوام

عمر دوباره ی منی  تو رو واسه نفس می خوام

ای که تویی همه کسم    بی تو می گیره نفسم

اگه تو رو داشته باشم به هر چی می خوام می رسم
                                                               به هر چی می خوام می رسم



متن ترانه  : دعای سحر
خواننده : هایده
آهنگساز : فریدون خوشنود
ترانه سرا : هدیه ( لیلا کسری )


سحرا وقت دعا
من به پرباری ابرم
به سبکبالی باد
با خدا حرف میزنم
با خدا که موج نورش
توی لحظه هام میاد
اون خدایی که همه عالم از اوست
رو بلندی پای ابرا میشینه
میدونم که های های
گریه هامو میشنوه
میدونم که اشکامو میبینه
صدای اذون میاد
صدای اذون میاد
میپیچه تو نفس ساده صبح
رو لبم نشسته آه و
دل من غرق گناه
سر میذارم روی سجاده صبح
سحرا وقت دعا
من به پرباری ابرم
به سبکبالی باد
با خدا حرف میزنم
با خدا که موج نورش
توی لحظه هام میاد

اون به محراب یقینم میبره
به سراپرده دینم میبره
اون تسلای وجود
سر هر بود و نبود
به شکوه لحظه های
بهترینم میبره
اون که تاریخ بلند کبریاش
تو دلاغریضه ستایشه
سر به سجده ش میذارم تا بمیرم
واسه رفتن تن من یه خواهشه
واسه رفتن تن من یه خواهشه
سر به سجده ش میذارم تا بمیرم
واسه رفتن تن من یه خواهشه
صدای اذون میاد
صدای اذون میاد
میپیچه تو نفس ساده صبح
رو لبم نشسته آه و
دل من غرق گناه
سر میذارم روی سجاده صبح
سحرا وقت دعا
من به پرباری ابرم
به سبکبالی باد
با خدا حرف میزنم
با خدا که موج نورش
توی لحظه هام میاد